جدول جو
جدول جو

معنی کرم گستر - جستجوی لغت در جدول جو

کرم گستر(بِ)
گسترندۀ کرم. بخشش و جود کننده. (آنندراج). نیکوکار. خیراندیش. مهربان. (ناظم الاطباء). سخی. جواد. (فرهنگ فارسی معین) :
لطیف کرم گستر کارساز
که دارای خلق است و دانای راز.
سعدی
لغت نامه دهخدا
کرم گستر
بخشش کننده سخی جواد
تصویری از کرم گستر
تصویر کرم گستر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستم گستر
تصویر ستم گستر
کسی که ظلم و ستم را رواج دهد، ستم پرور،، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(کَ رَ گُ تَ)
بخشش. سخاوت. جود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
گسترندۀ رزم. که بسط دهد جنگ را:
زهی بزم راابر دینارقطره
زهی رزم را خسرو رزم گستر.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(تَ / تُو بَ / بِ فِ / فَ)
دشمنی انداز. (ناظم الاطباء). آنکه مسبب خصومت و عداوت گردد
لغت نامه دهخدا
(گُ)
شاعرکه سخن منظوم سراید. ناظم. رجوع به مدخل بعد شود
لغت نامه دهخدا
(دِ فُ)
که نام خود را مشهور و معروف سازد. که نام خویش در جهان بگسترد. نامجو. نام طلب:
مبارزی ملکی نام گستری که بدو
همی بنازد ایوان و مجلس و میدان.
فرخی.
، معروف. (آنندراج). نامور. نام آور
لغت نامه دهخدا
تصویری از کرم گستری
تصویر کرم گستری
بخشش: سخاوت جود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرم گستردن
تصویر کرم گستردن
بخشش کردن بخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام گستر
تصویر نام گستر
آنکه خویش را در اقطار جهان معروف سازد نامجو: (... درمردی بی نظیر ونام گستر)، معروف نام آور
فرهنگ لغت هوشیار
دامیار، شکارچی، صیاد
متضاد: صید
فرهنگ واژه مترادف متضاد